کاهش نسل در ایران-وحید اوراز
کاهش نسل در ایران
وحید اوراز
مقام معظم رهبری در آخرین دیدار مسوولان نظام، هشدارهایی درباره کاهش نسل داشتند. این دیدار در چهارمین روز از ماه مبارک رمضان امسال اتفاق افتاد. حضرت آیت الله خامنه ای به موضوع سیاست کنترل جمعیت اشاره و بر لزوم بازنگری در این سیاست تاکید کردند. ایشان همه مسوولان نظام، صاحبان رسانه و تریبون از جمله روحانیون را به فرهنگ سازی برای افزایش جمعیت توصیه کردند. در این باره می توان مبحث جمعیت را چنین بررسی نمود همچنانکه بر همگان مبرهن است اینکه به دنبال افزایش آهنگ رشد جمعیت در دهة 1360 که منجر به خلق جامعه ای جوان و جمعیت 18 میلیونی دانش آموزی در دهه 1370 گردید، در دهه 1390 ، شاهد پیشرفت های چشمگیر و نوآوری ها و سازندگی های شگرف بدست همان نسل جوان یادگار دهه های گذشته هستیم. اگر در دهه 1350 و در زمان طاغوت امر پزشکی و درمان را در سایه فروش روزانه شش میلیون بشکه نفت، با آهنگ جهشی بهای نفت ناشی از جنگ اعراب با صهیونیست ها، به عهده پنجهزار پزشک وارداتی از بنگلادش و پاکستان و آن هم با تحصیلات پنجساله به جای دوره های هفت ساله پزشکی گذارده بودند، اکنون نسل اوّل دوران انقلاب نه تنها همة تخصصهای پزشکی و پیراپزشکی را پوشش میدهند و در حدود نود درصد داروهای ژنریک مورد نیاز کشور را می سازند بلکه، موفق به شبیه سازی گوسفند و گاو و کشف داروها و روش های نوین پزشکی شده اند و این دست آوردهای بدیع را نسل جوان و فرزانه پس از انقلاب در دیگر عرصه ها همچون فناوری های هسته ای، نانو و هوافضا و... و اجرای طرحهایی مانند غنی سازی اورانیوم و پرتاب ماهوارة پژوهشی «امید » نیز داشته اند که این ها همه به برکت نسل های پس از انقلاب و جمعیّت جوان کشور است.
در پایان دهه شصت و دهة هفتاد، دولت های وقت با توّجه به تنگناهای موجود سیاست انقباض جمعیتی را در پیش گرفتند به نحوی که از سال 1367 این سیاست ها در نخستین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی و اجتماعی پس از انقلاب اسلامی نیز گنجانده شد. در دورة زمانی 1330 – 1360 ایران با رشد پرشتاب جمعیّت مواجه بود به گونه ای که میانگین رشد سالانه جمعیّت در این چهار دهه به رقمی در حدود 3 درصد ارتقاء یافت و این رشد سالانه سبب شد که جمعیّت، ایران تقریباً هر 20 سال یکبار، دو برابر گردد، یعنی جمعیّت 19 میلیونی سال 1335 ، در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی به 36 میلیون نفر بالغ گردید. می گویند مأموران ساواک هنگامی که حضرت امام (ره) را پس از قیام 15 خرداد 1342 بازداشت می نمودند به تمسخر گفته بودند، کجایند پاک باختگان و طرفداران شما که نگذارند نهضت به خاموشی بگراید؟ امام فرموده بودند آنها درقنداقهای خود هستند، که اشاره به جوانان و نسلی بود که به زودی موجبات پیروزی انقلاب اسلامی و درهم شکستن پایه های نظام شاهنشاهی 2500 ساله در ایران و پس از آن نیز صف آرایی در برابر گروهک های ضد انقلاب و شرکت در جنگ تحمیلی 8 ساله و دفاع از کیان جمهوری اسلامی در برابر استکبار جهانی فراهم می آوردند و همه جهان را دستخوش دگرگونی معنوی می نمودند.
افزایش جمعیّت در ایران در دهه های 1320 به بعد، پس از کاهش دهه های طولانی
و پشت سرگذاردن دو دوران قحطی در ایران در دهه 1290 و آغاز سالهای دهه 1320 رخ می داد. در قحطی دوران 1290 که به نوشته برخی پژوهشگران نوعی هولوکاست
جمعیّتی در اثر فعالیت های استعمارگران انگلیس و روس در ایران رخ داد ظاهراّ جمعیّت 14 میلیونی ایران به ده میلیون کاهش پیدا می کند. پس از پیروزی انقلاب، با بهبود عدالت اقتصادی کشور، ارتقای کیفیّت و امید به زندگی ایرانیان، گسترش بهداشت عمومی و به تبع آن کاهش مرگ و میر به ویژه مرگ و میر نوزادان و کودکان و برخی عوامل دیگر، جمعیّت رشد پرشتابی داشت به نحوی که با ورود معاودان عراقی و هجوم آوارگان افغانی رقم رشد مطلق سالانه جمعیّت به حدود چهار درصد رسید که منجر به اتخاذ سیاست های کاهشی گردید؛ و پس از آن در طی سا لهای 65 تا 84 در اثر اجرای سیاست های تنظیم خانواده و بسترسازی های فرهنگی و برخی عوامل اجتماعی، سطح باروری و به دنبال آن آهنگ رشد سالانه جمعیّت در مقایسه با سال 1365 به کمتر از نصف کاهش یافت. میزان باروری کّل از 6/ 5 نوزاد زنده برای هر زن ایرانی در سال1365 به کمتر از 3 نوزاد و به تبع آن میزان رشد سالانه جمعیت از 2/ 3 درصد درسال 1365 به کمتر از میانگین 2 درصد در سطح کشور در سال جاری کاهش یافت و جمعیت دانش آموزی ایران به 14 میلیون تبدیل گردید. البته در حال حاضر ناهمگونی نسبتاً چشمگیری در رشد جمعیّت در استانهای کشور دیده می شود به عنوان مثال درحالی که در استان همدان تقریباً رشد جمعیّت منفی است، در استان های مرزی و به ویژه استان سیستان و بلوچستان رشد جمعیت از حد میانگین بسیار بالاتر است.
نکته دیگر این است که سیاست مستمر کاهش زادوولد و انتقال باروری طبیعی به باروری تنظیمی و مهار شده، در آینده ساختار جمعیّت ایران از وضعیّت جوانی خارج شده و به سوی سالخوردگی و پیری سوق پیدا می کند، به همین لحاظ هرم سنّی جمعیّت ایران که همواره قاعده ای گسترده داشته و به لحاظ تمرکز بیش از 40 درصد از کل جمعیّت در سنین کمتر از 15 سال، از ساختاری جوان برخوردار بوده است در دو دهه اخیر به سبب کاهش باروری، به رقمی حدود 25 درصد درسال 1388 کاهش یافته است.
در طی این سال ها دولت ها به فرزندان سوم و چهارم به عنوان شهروند درجه دو نگاه می کردند که اکنون باید این سیاست ها بازنگری شوند؛ زیرا با فراهم بودن شرایط، منابع انسانی، یکی از بنیادی ترین مؤلفه های توانمندی هر نظام سیاسی است. به عنوان نمونه می توان از کشور چین یاد کرد که با حدود 5/ 1 میلیارد جمعیّت بالاترین آهنگ رشد اقتصادی را در جهان یعنی بیش از 8 درصد طی سالیان متمادی و اندوخته ارزی بیش از800 میلیارد دلار را دارا بوده است.
البته باید توجّه داشت که اگر رشد جمعیّت بدون پشتوانه های مالی، ایجاد فرصتهای شغلی و زمینه های آموزشی و بهداشتی و مسکن و دیگر بسترهای لازم انجام پذیرد موجبات ناهنجاریها و دشواری های اجتماعی را خواهد شد. به عنوان مثال گفته می شود که برخی صاحبنظران حوزه اقتصاد بر این باورند که به ازای هریک نفر که به جمعیّت افزوده می شود باید نزدیک به یکصدهزار دلار سرمایه گذاری شود که شامل اعتبارات آموزش، درمان، بهداشت و... خواهد بود.
نکته ای که به نحو غیر مستقیمی به موضوع جمعیت و زادوولد در کشور بستگی پیدا می کند موضوع «تشکیل خانواده » و «روابط خویشاوندی » است که در اسلام به هر دو آنها تأکید شده است. براساس اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است که همه قوانین و مقررات و برنامه ریزیهای مربوط، باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد .»
در سایه امنیّت و امکانات برتر فراهم آمده در جامعه ایران اسلامی پس از انقلاب، زنان همانگونه که در پیروزی انقلاب نقش آفرین بوده اند، پس از آن نیز نقش فعال تری در مدیریّت و پیشرفتهای اجتماعی داشته اند و دولتها به موجب بند اوّل اصل بیست و یکم قانون اساسی در جهت «ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیّت زن و احیای حقوق مادی و معنوی آنها » کوشش های فراوانی را مبذول داشته اند؛ با این حال باید اذعان کرد که بسیاری از راهبردها و برنامه ها، در جهت تشکیل و تحکیم خانواده نبوده است و روالهای جاری موجب افزایش سنّ ازدواج و در نهایت کاهش جمعیّت آینده و سالخوردگی آن و ایجاد پدیده تجرّد گشته است. به عنوان مثال جدا شدن دختران و پسران دانشجو از کانون گرم خانواده ها به هنگام تحصیلات دانشگاهی و گسست روابط خانوادگی و خویشاوندی و کمرنگ شدن نقش خانواده ها در پرورش و مدیریّت نسل جدید به شیوه خانواده های جوامع غربی، به نحوی در واجد بنیادی خانواده و درنتیجه تغییرات جمعیّت تأثیرگذار بوده است.
نکته پایانی این است که از نظر موازین اسلامی، اصل بر تکثیر نسل است، مگر آنکه مسؤلان جامعه بنابر مصلحت هایی، سیاست دیگری را پیشنهاد کنند؛ ولی از نظر دنیای استکباری و محافل سرمایه داری، در کشورهای با منابع سرشار طبیعی مانند نفت و گاز،اصل بر کاهش جمعیّت است، زیرا با افزایش جمعیّت خواست های عمومی مردم، از جمله آموزش، اشتغال، بهداشت و مسکن افزایش می یابد که به ناپایداریهای اجتماعی و سیاسی در این کشورها منجر میشود و در نتیجه منافع کشورهای بهره کش همچون آمریکا را به خطر می اندازد. از آن گذشته فشار اجتماعی برای تأمین این نیازها موجب می شود که حاکمان این کشورها به دنبال افزایش بهای نفت و گاز برای تأمین نیازها و انتظارات رفاهی و معیشتی مردم خود برآیند که افزایش بهای نفت نیز تأثیر منفی بر اقتصاد آمریکا و صهیونیسم بین الملل خواهد داشت. بنابراین آمریکا از طریق بنگاههای بین المللی، یونیسف، بانک جهانی و بنیادهای آمریکایی راهبردپرداز، مانند بنیاد راکفلر، بیناد پاکارد، و دهها دانشگاه وابسته آمریکایی می کوشند تا راهبردهای خود را در کشورهای جهان سوم، در موضوع جمعیّت پیاده کنند.
از مجموع نکات یاد شده می توان نتیجه گرفت: جمعیّت جوان هر کشور، گنج شایگانی است که موجبات پیشرفت و توانمندی را فراهم می آورند به شرط آنکه امکان پاسخگویی به نیازهای ضروری آنها آماده باشد.
-ساختار جمعیّت سالخورده آینده ایران باید مطمح نظر قرار گیرد.
-آهنگ رشد جمعیّت در استانهای گوناگون کشور یکسان نیست و باید در برنامه ریزی ها لحاظ گردد.
-با برنامه ریزی های شایسته اقتصادی میتوان شرایط افزایش رشد جمعیّت را به منظور برخورداری از جمعیّت متوازن فراهم نمود.
-راهبردهای پیشنهادی دنیای استکباری در جهت مصالح و منافع کشور نمی باشد.
فرهنگی - ادبی - هنری -