سخنی با نویسندگان توان قلم وطنم - وحید اوراز
نبشتن ز گفتن مهمتر شناس
به گاه نبشتن به جا آر هوش
به گفتن تو را گر خطایی فتد
ز بَربَط فزونت بمالند گوش
وگر در نبشتن خطایی کنی
سرت چون قلم دور ماند ز دوش
هفته کتاب بهانه ای است برای گشودن سر سخن با نویسندگان توان قلم وطنم
تو ای همسایه ی دل ؛ لازم است تقوای فکری را بس بزرگ و بزرگترین فریضه بر شماری و حقیقت را فدای مصلحت نکنی و آن را برتر از هر مصلحتی بنشانی .
بر توست حق را از هر کسی ، گرچه اهل باطل ، بپذیری و باطل را از هیچکس ، گرچه اهل حق ، نپذیری و اختلاف افکار را به رسمیت بشناسی و از تحمیل عقیده بر دیگری بپرهیزی .
تو را سزاوار است که گمراه کردن مردم را گناهی بزرگ بدانی و از نوشتن هر مطلب گمراه کننده ، هر چند از زبان دیگری ، دوری جویی و راه بر اندیشه های دیگران نبندی و آزادی اندیشه را پاسدار باشی .
با قلمت بگوی بر مردم چیزی بنویسد که نیاز دارند ، نه هر چه می پسندند. بر او بگوی سخن درست بگوید و درست سخن بگوید ، و یا سخن نگوید . برگوی با نگریستن به یک طرف موضوعی ، از نگریستن به طرف دیگر آن غفلت نورزد و از یکسو نگری بپرهیزد.
تو را شایسته تر آن است آبروی همگان را محترم بشماری و کسی را هتک نکنی . حق را با اشخاص نسنجی ، بلکه اشخاص را با حق بسنجی . حقیقت گرا باشی ، نه شخصیت گرا .
تو را بایسته تر آنکه آنچه را می دانی تجاهل نکنی و نیز از گفتن «نمی دانم » ، در آنجا که نمی دانی ، شرم نکنی . درستگویی و درشتگویی ، و حقگویی و تلخگویی را یکی نپنداری : هر سخن تلخی را حق نشماری و هر سخن حقی را ، که خود تلخ است ، با تلخ گفتن ، تلختر نکنی و برای کسب شهرت ذره ای از حقیقت فاصله نگیری.
کاتب دیوان معرفت ؛ گفته ات بر اندیشه ات پیشی نگیرد . اول بیندیش ، وانگهی بگوی. مدح و تملق نگوی و نپذیر و با انگشت آلوده ، بر عیب دیگران انگشت نگذار و مراقب باش تا با انگشت گذاشتن بر عیب دیگران ، انگشت خود را آلوده نکنی .
قلمچرخان راه مودت ، همه ی این را از سریر سوگندنامه ی قلمرانانی بر تو بازگو کردم تا باشد چنان نویسی که حداقل به یک بار خواندن بیرزد.چنان که بیهقی گوید : «احتیاط باید کردن نویسندگان را در هر چه نویسند ، که از گفتار باز توان ایستاد و از نبشتن باز نتوان ایستاد و نبشته باز نتوان گردانید.
فرهنگی - ادبی - هنری -