گفتوگو با «لوكلزيو» كتاب شد
كتاب «دياري ديگر» عنوان گفتوگويي مبسوط با ژان ماري گوستاو لوكلزيو، نويسنده فرانسوي برنده جايزه نوبل ادبيات 2008 است كه با ترجمه مشترك رضا داودي و سجاد تبريزي منتشر ميشود.

«دياري ديگر»، دربر دارنده جهان انديشه هاي ژان ماري گوستاو لوكلزيو، برنده نوبل ادبي 2008 است كه در حال حاضر در مرحله چاپ قرار دارد.
اين گفتوگو را «ژان لويي ازين»، منتقد مشهور نشريات نوول ابزرواتور، اكسپرس و نوول ليتراتور (نشريه ادبي لاروس)، در سال 1995 با وي انجام داده است.
ازين، همچنين مجري برنامه روزانه ادبيات در راديو فرهنگ فرانسه است و اين گفتوگو نيز اولين بار از اين شبكه پر طرفدار راديويي پخش شد و بعد از آن توسط انتشارات سولي در پاريس به انتشار رسيد.
در اين گفتوگو لوكلزيو آرا و عقايد خود را در مورد ادبيات، جوامع مدرن و جوامع جهان سوم به ويژه سرخپوستان امريكاي جنوبي، دوران استعمار، محيط زيست و... به طور مبسوط شرح مي دهد اما چيزي كه ارزش اين گفتگو را از يك مصاحبه صرفا ژورناليستي فراتر مي برد، تضارب آرايي است كه ميان مصاحبهكننده، به عنوان نماينده جريان روشنفكري فرانسه (يا شايد فقط به عنوان سخنگو و بازتاب دهنده آراي آنان) و مصاحبه شونده وجود دارد.
اين تضارب آرا از آنجايي نشئت مي گيرد كه لوكلزيو، قبل از هر چيز يك «فرد» شهودگرا است و تمام عمر خود را براي كشف ايده هاي جديد معنوي در ميان ملت ها و قبايل كمتر مدرن شده گذرانده است و از اين رو در محافل ادبي فرانسه به طرفداري از شهودگرايي يا به عبارتي به خردگريزي مشهور است.
شهودگرايي وي در پرسوناژهاي او نيز به وضوح ديده مي شوند كه همواره نگاهي به وراي منطق بشري دارند. از سوي ديگر، او در بسياري از موارد نيز، علوم جديد يا نتايج آن را به طور مستقيم يا غير مستقيم مورد ترديد قرار ميدهد.
تلاش ازين براي متهم كردن او به طرفداري از بربريت، خردگريزي و اثبات فرار كردن لوكلزيو از جهان واقعيت ها (غرب)، و جواب هاي لوكلزيو، طفره رفتن هاي گاه و بيگاهش و مراقبت از به دام افتادن در بحث كلامي، جذابيت بيشتري به گفتوگوي ميان اين دو داده است.
اين گفتوگو را «ژان لويي ازين»، منتقد مشهور نشريات نوول ابزرواتور، اكسپرس و نوول ليتراتور (نشريه ادبي لاروس)، در سال 1995 با وي انجام داده است.
ازين، همچنين مجري برنامه روزانه ادبيات در راديو فرهنگ فرانسه است و اين گفتوگو نيز اولين بار از اين شبكه پر طرفدار راديويي پخش شد و بعد از آن توسط انتشارات سولي در پاريس به انتشار رسيد.
در اين گفتوگو لوكلزيو آرا و عقايد خود را در مورد ادبيات، جوامع مدرن و جوامع جهان سوم به ويژه سرخپوستان امريكاي جنوبي، دوران استعمار، محيط زيست و... به طور مبسوط شرح مي دهد اما چيزي كه ارزش اين گفتگو را از يك مصاحبه صرفا ژورناليستي فراتر مي برد، تضارب آرايي است كه ميان مصاحبهكننده، به عنوان نماينده جريان روشنفكري فرانسه (يا شايد فقط به عنوان سخنگو و بازتاب دهنده آراي آنان) و مصاحبه شونده وجود دارد.
اين تضارب آرا از آنجايي نشئت مي گيرد كه لوكلزيو، قبل از هر چيز يك «فرد» شهودگرا است و تمام عمر خود را براي كشف ايده هاي جديد معنوي در ميان ملت ها و قبايل كمتر مدرن شده گذرانده است و از اين رو در محافل ادبي فرانسه به طرفداري از شهودگرايي يا به عبارتي به خردگريزي مشهور است.
شهودگرايي وي در پرسوناژهاي او نيز به وضوح ديده مي شوند كه همواره نگاهي به وراي منطق بشري دارند. از سوي ديگر، او در بسياري از موارد نيز، علوم جديد يا نتايج آن را به طور مستقيم يا غير مستقيم مورد ترديد قرار ميدهد.
تلاش ازين براي متهم كردن او به طرفداري از بربريت، خردگريزي و اثبات فرار كردن لوكلزيو از جهان واقعيت ها (غرب)، و جواب هاي لوكلزيو، طفره رفتن هاي گاه و بيگاهش و مراقبت از به دام افتادن در بحث كلامي، جذابيت بيشتري به گفتوگوي ميان اين دو داده است.
+ نوشته شده در شنبه هفتم آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۴۴ ب.ظ توسط وحیداوراز
|
فرهنگی - ادبی - هنری -